به نام یزدان پاک
دلم گرفته است اندازه ی فریاد های ملتم که سالهاست تبدیل به خفه قان شده
دلم گرفته است اندازه ی زمانی که عاشقانه دوستت داشتم و تو در طب عشق دیگری در آغوشم میسوختی
نمی دانم شادی یا غمگین در فکر من نمی دانم چگونه بخندم و قتی این سرب های داغ لعنتی از چشمانم میچکند
آری میخندم مانند زنی که دوست داشت باد آزادانه با موهایش در خیابان بازی کند بدود بخند اما یک اجبار محدودیت را در ذهنش جا داد :)
علی منجزی
Tags : دپشعردکلمهمتنعلی منجزیوبلاگدهیبرنامه نویسیسایتدلم گرفتهخداعاشقانهعاشقانه های منو خدا
08/12/2018 | 2:57 AM | ادمین
| |